تابلویی از نمایشگاه من؛ عکسهایم هستم که در سال ۲۰۲۰ در تهران و بارسلونا برگزار شد. در استیتمنت این نمایشگاه چنین نوشته شده است:
به نظرم در دنیای اصالتِ بصیرت و در جهانی که تصویر صدایِ قالبِ روزگارِ ما شده است، جز در خواب که ماهیت همیشه درخشان ناخودآگاه به شکل رویا، صورت بیبدیلی از دنیای دیگر را به ما پیشکش میکند، در بیداری و حتی در رویاهای روز، همهٔ ما تمام قد در محاصرهٔ تصاویر متعدد و بدون سانسوری هستیم که در پیرامون ما لحظه به لحظه ظاهر میشوند و در آنی تغییری جدی پیدا میکنند. با این تهاجم همه جانبه و این هجمهٔ سنگین تغییرات بصری و بر پایهٔ نگاه فرویدی در دنیای پست مدرن، اینکه هر عکس در هر لحظه چه چیزی را ثبت میکند، متاثر از ناخوداگاه عکاس است. دست کم در گونهای از عکاسی که من آن را انتخاب کردهام، در آنی که ضربه بر شاتر دوربین وارد می شود، تصویر انتخاب شده و عکس گرفته شده بخشی از ضمیر ناخوداگاه عکاس را نمایندگی میکند. این تماس پر کشش علاوه بر ثبت لحظه، برهنگی فراگیری را در برابر مخاطبِ احتمالیِ آتیِ عکسها، برای عکاس به ارمغان میآورد. عریانی سوژه در برابر اوبژه و برهنگی در برابر مخاطبینی که به ظنِ من بینابین سوژه و اوبژه جا گرفتهاند و حضورِ معجزهٔ اثر هنری را انتظار میکشند. بر اساس همین دیدگاه، این مجموعه نگاهِ عکاسگونهٔ مردی است ایرانی که دور از خانه و در خلال سفرهای کوتاه به اروپا، به ثبت پیرامونی پرداخته است که درک درستی از آن نداشته و همین عدم ادراک محیطی در مرد عکاس، ارتباط صاحب اثر را -دست کم در صاحت تصویر- با ناخودآگاهش از همیشه بیشتر و بیشتر کرده است.
این روزها و در زمان انتخاب نهایی عکسها، میتوانم این مجموعه را با نمای آخر فیلم پاپیون همانند کنم. منِ عکاس در نقش لوییس دگا (داستین هافمن) قرار گرفتهام. در هر عکس از این مجموعه، من شبیه آخرین بازمانده در دورافتادهترین جزیرهٔ دنیا، آخرین امید خود را هم بدرقه کردهام و از پس این بدرود، پشت به آزادی بیکران دریا و به سمت فردایی نامطمئن قدم برداشتهام. من به جای داستین هافمن در رفیعترین نقطه از جزیرهٔ زندگیم در لحظات ثبت این تصاویر، ایستادهام و آزادیِ بیقید و شرط اطرافیانم را تنها به نظاره نشستهام. نظارهگر نه به اختیار، که به تقدیر و به تقصیر. باشد که روزی، پس از دیده شدن این آثار و به لطف و مهر هنردوستان، دوربین را به دستِ عکاسی شایستهتر از خودم بسپارم و با تمام وجود، استیو مک کویین (پاپیون) زندگی خودم شوم، خطر کنم و در آزادیِ مواجِ روزگارِ خود تا ابد شناور بمانم.
آمین